اضطراب والدینی فقط «نگرانی زیاد» نیست.
نوعی دلمشغولی دائمی است که در رفتار، نگاه، یا حتی سکوت والد نفوذ میکند.
این اضطراب معمولاً از احساس ناتوانی در کنترل آینده یا ترس از اشتباه کودک میآید.
وقتی والدین به دلیل نگرانیهای بیش از حد یا ترس از آسیبدیدن کودک، به طور مداوم کنترلگر و محافظهکار میشوند، کودک احساس عدم امنیت میکند و به دنبال ایجاد پیوندی بیشتر با والدین به هر قیمت است. این نوع از اضطراب والدین میتواند باعث شود کودک به والدین خود وابستگی شدید پیدا کند.
🔹 کنترل مداوم رفتار کودک
🔹 سختگیری برای جلوگیری از خطر
🔹 چککردنهای بیوقفه
🔹 پیشبینی فاجعه در موقعیتهای عادی
🔹 یا حتی احساس گناه از هر آسیب یا ناراحتی کودک
اینها نشانههایی از اضطراب والدینیاند، نه فقط «مراقبت زیاد».
در نظریه دلبستگی، کودک احساس امنیت را از حالت درونی والد میگیرد.
وقتی والد دائم مضطرب است، کودک میفهمد:
«دنیا امن نیست، چون مامان یا بابا هم از آن میترسد».
و این اضطراب به آرامی درونی میشود.
کودکی که پیوسته در فضای اضطراب بزرگ میشود،
به جای حس امنیت، دچار وابستگی بیش از حد و بیاعتمادی به توانمندیهای خود میشود.
او یاد نمیگیرد «میتوانم»، بلکه باور میکند «بدون مامان یا بابا نمیتوانم».
نکته مهم اینجاست:
اضطراب والدین، اضطراب کودک را تغذیه میکند،
و اضطراب کودک، اضطراب والد را تشدید میکند.
این چرخهی ناآگاهانه فقط به همین ترتیب ادامه پیدا میکند.
کودکانی که با والدین مضطرب رشد میکنند، بیشتر در معرض تجربه اضطرابهای کودکانه، اضطراب جدایی و وابستگی عاطفی قرار دارند.
واکنشهای هیجانیِ ناپایدار یا پیشبینیهای ترسناک والد، به کودک میآموزد که دنیا جای ناامنی است و او به تنهایی از پسش برنمیآید. و این پیام، در طول زمان، سلامت روانی و انعطاف هیجانی او را تضعیف میکند
آخرین مطالب
مطالب پربازدید
خبرنامه ایمیلی ما را دنبال میکنید؟
Please make sure that AcyMailing is installed and activated.


