داستان یک سوگواری (2)


سوگ و فقدان

نویسنده: دکتر بتسی گارد

سه سال پیش، در یک صبح آفتابی روز یکشنبه، من و همسرم در حال آماده شدن برای تماشای یک فیلم و استراحت بعد از یک هفته شلوغ کاری بودیم. همانطور که تلویزیون را روشن می‌کردم صدای برخورد شیء سنگینی را شنیدم، دویدم و همسرم را دیدم که بیهوش بر زمین افتاده است.

علیرغم شتاب آمبولانس، تلاش پزشکان اورژانس و ناباوری من، همسرم درگذشت.

من با او خداحافظی نکرده بودم و فرصت این را نداشتم تا بدانم او در دقایق آخر چه چیزی می‌خواست یا نیاز داشت.

بیشتر اوقات شوک، وحشت و ناباوری‌ که در ساعت‌ها، روزها، هفته‌ها و ماه‌های پس از مرگش تجربه کردم دوباره به من یادآوری می‌شود.

اعضای خانواده‌ای که عزیزشان را در اثر کرونا از دست داده‌اند نیز تنهایی دردناکی را در نبود انسانی تجربه می‌کنند که زمانی تار‌ و پودی از زندگی‌شان بوده است.

مانند همسر من، آنها هم لحظات آخر زندگی خود را در حالی سپری کردند که عزیزانشان را در کنارشان نداشتند.

هر فقدانی در زندگی ما با هم تفاوت دارد و هرکدام چالش‌ها و دردهای منحصر به فردی به همراه دارد، از دست دادن پدر و مادر با از دست دادن فرزند فرق دارد، از دست دادن همسر با فقدان خواهر متفاوت است. ما باید فقدان را در زمینه زندگی خود در نظر بگیریم. با اینکه سوگ و اندوه نیز جهانی است، دردی که با خود به همراه دارد مخصوص خود آن فرد است، اینکه فقدان چه معنی‌ای برای ما دارد، چطور سوگواری می‌کنیم، حسرت‌هایی که ممکن است بر دل داشته باشیم و گاه پوچی که بر جای می‌گذارد برای هر شخص منحصر به فرد است.

مطالعات اخیر در مورد سوگ

مطالعات اخیر به ما کمک می‌کند تا بفهمیم تعدادی از عوامل باعث می‌شود فقدان و سوگ پیچیده شود و این عوامل باعث می‌شود تأثیرپذیری هر فرد از فقدان متفاوت شود.

برخی از عواملی که باعث می‌شود روند سوگ طولانی‌تر شود عبارت است از غیرمنتظره بودن فقدان، مشکلات مالی در نتیجه فقدان و حمایت اجتماعی کم.

آیا سوگ شامل مراحلی است؟

این ایده که سوگ و اندوه در مراحل جداگانه رخ می‌دهد با تجربه خیلی از کسانی که دچار سوگ و فقدان هستند متناسب نیست، کسانی که فقدانی را از سر می‌گذرانند به طور مکرر خاطرات زمان از دست دادن فرد و هم‌چنین دوره‌هایی از بی‌حسی، آشفتگی، اشتیاق برای گذشته و درد شدید را تجربه می‌کنند و به نظر می‌رسد بیشتر از اینکه مراحلی داشته باشد دارای نوسانات است.

با گذشت زمان، فرد دوره‌های کمتری از اشتغال ذهنی شدید به فقدان خواهد داشت. فرد عزادار سرمایه‌گذاری روانی بیشتری برای شرکت در فعالیت‌ها و برای انسان‌هایی خواهد کرد که برای او در زندگی مهم هستند و به تدریج زمان‌هایی را تجربه خواهد کرد که برای او شادی به همراه خواهند داشت.

باعث تأسف است که نمی‌توان گریزی از زندگی بدون تجربه فقدان و درد داشت، با این وجود می‌توانیم امواج غم و اندوهی را که تجربه می‌کنیم درک کرده و راحت‌تر آن را بپذیریم.

علیرغم سختی، ما می‌توانیم خود را به سمت جلو پیش ببریم در حالی‌که تلاش می‌کنیم زندگی را با معنای جدیدی برای خود ساخته و در این جهان بدون همراه داشتن آن شخص خاص، آن معنا را زندگی کنیم.

خبرنامه ایمیلی ما را دنبال می‌کنید؟

برای دریافت جدیدترین مطالب ما در خبرنامه هیلان عضو شوید

Please make sure that AcyMailing is installed and activated.