Skip to main content

حقیقتی درباره کودکان دردسرساز

حقیقتی درباره کودکان دردسرساز

اگر شما معلم، مربی یا یک والد باشید یا به نحوی با بچه‌ها سر و کار داشته باشید، حتماً با کودکانی برخورد داشته‌اید که به نظر انرژی تمام نشدنی برای مخالفت کردن، قانون‌شکنی، پرخاش و یا رفتارهای این چنینی دارند.
آنچه که گاهی درمورد این کودکان فراموش می‌شود این است که رفتارهای افراطی آن‌ها اغلب بازتاب و نمایشی از احساس امنیت یا عدم امنیتی است که در درون خود تجربه می‌کنند.
این کودکان (و یا نوجوانان) نمی‌خواهند بچه‌های بدی باشند؛ بلکه بالعکس، آن‌ها به شدت امیدوارند که احساس دوست‌داشتنی بودن، ارتباط داشتن و آرامش را تجربه کنند. با این حال، مغز آن‌ها به طور مداوم این پیام را می‌دهد که امنیت و ثبات کافی برای آرام بودن را ندارند.
بسیاری از این کودکان در محیط خانه و در ارتباط با والدین خود درد، رنج، تنهایی و نادیده گرفته شدن را تجربه می‌کنند. و به همین دلیل، می‌آموزند که برای زنده ماندن و سر پا نگه داشتن خود باید متکی به خود، تهاجمی و عصبی باشند و در برابر هر محرکی که ممکن است تهدیدی علیه آن‌ها قلمداد شود، از خود دفاع کنند.
طبیعتاً در چنین دنیای خطرناکی، جایی برای دیدن و اهمیت دادن به احساسات و انتظارات دیگران وجود نخواهد داشت!
بنابراین، تا زمانی که کودکان نتوانند احساس امنیت کافی را تجربه کنند، قادر به آرام نگه داشتن خود، همدلی با دیگران، استدلال کردن و یا حتی دنبال کردن قوانین و ساختارهای تحمیل شده از محیط، نخواهند بود.

  • کلیک ها: 4268