مقالات عمومی

مرکز روانشناسی هیلان

کودک و دو نیاز اساسی

کودک و دو نیاز اساسی

کودکان با دو نیاز به دلبستگی و نیاز به اکتشاف به دنیا می‌آیند. هدف نیاز به دلبستگی حفظ پیوند عاطفی با یک چهره دلبستگی در دسترس و دست یافتنی است. ترس و احساس خطر عوامل فعال شدن نظام دلبستگی هستند و نشانه‌هایی از وجود ترس و خطر كه آن را با اصطلاح هشدار می‌شناسند، موجب فعال شدن اين نظام ايمني مي‌شوند. اضطراب به عنوان پیش بینی جدایی از چهره دلبستگی شناخته می‌شود.

هدف نیاز به اکتشاف، بوجود آوردن استقلال برای کودک جهت کشف و جستجوی محیط اطراف است. این نظام در حقیقت در ارتباط با نظام دلبستگی قرار دارد و زمانی که نیازهای دلبستگی کودک به اندازه کافی برآورده شوند، كودك قادر به فعالیت و جستجوي محيط است.

 در یک رابطه دلبستگی‌محور هر دو این نیازها برآورده می‌شوند. با استعاره پیش‌رو می‌توانید اهیمت این دو نیاز را بهتر درک کنید:

"رابطه دلبستگی میان مادر و کودک مانند طنابی است که این دو را بهم متصل کرده است، وقتی کودک دچار آشفتگی شده و نیازمند یک پناهگاه امن است تا دوباره آرامش پیدا کند، این طناب کوتاه‌تر شده و کودک برای کسب آرامش به دامان والد برمی‌گردد و گاهی بعد از کسب آرامش علاقه‌مند به کشف دنیای بیرون می‌شود و می‌خواهد دنیای بیرون را کشف کند او از والد جدا می‌شود و از او دور می‌گردد و از والد به عنوان پایگاهی امن برای کشف دنیای بیرون استفاده می‌کند، در چنین حالتی طناب ارتباطی بلندتر می‌شود و به کودک اجازه جستجو و استقلال بیشتر می‌دهد. توجه داشته باشید که این طناب در هیچ لحظه‌ای قطع نمی‌شود".

 

ناهماهنگی دردلبستگی

ناهماهنگی دردلبستگی

حتی در بیشتر دلبستگی‌های ایمن، همیشه هماهنگی کامل وجود ندارد. والدین همیشه به طور بهینه‌ای پاسخ نمی دهند و اصلاً نیازی به این بی‌عیب بودن نیست. کنش‌های تبادلی میان نوزاد و والد نشان دهنده تغییر‌پذیری لحظه‌به‌لحظه درجه هماهنگی، درک و پاسخدهی متقابل است. عدم هماهنگی‌های کامل میان کودک و والد در ارتباطات روزمره، کاملاً طبیعی است و این ناهماهنگی برای رشد کودک ضروری به نظر می‌رسد. نشانگر دلبستگی ایمن، توانایی والد و کودک برای استفاده از مهارت‌های مقابله فعال برای ترمیم چنین ناهماهنگی ها و بنابراین، کسب مجدد تعادل برای نوزاد و روابط دلبستگی است (ترونیک و جیانینو ، 1986).

برای مثال، وقتی والد به شدت مشغول کاری است یا حتی افسرده است، نوزاد با دیدن وی احساس دوری می‌کند که این یک ناهماهنگی ضعیف است. ممکن است کودک غر زده یا به جای آن لبخند بزند و پاهایش را تکان دهد تا توجه مادر را به خود جلب کند. به محض آنکه مادر پاسخ می‌دهد، ناهماهنگی پایان یافته و احساس ایمنی دوباره برقرار می‌شود. سیگل  اشاره می‌کند که " ترمیم به کودک کمک می‌کند تا بیاموزد زندگی پر از لحظات اجتناب‌ناپذیر سوء‌تفاهم و ناهماهنگی است و ارتباطات از دست رفته می‌تواند شناسایی شده و ارتباط دوباره برقرار شود"

 

استقرار دلبستگی

استقرار دلبستگی

روابط دلبستگی که در طول 6 ماه اول زندگی توسعه می‌یابند، وسیله‌ای برای به اشتراک گذاشتن احساسات و یادگیری برقراری ارتباط و بازی می‌شوند. برای مثال، یک نوزاد 6 ماهه می‌تواند با کنار زدن دستمال از روی صورتش، دالی‌بازی  را (که قبلاً توسط پدرش به او آموخته شده) انجام دهد. پدر با گفتن این جمله" آااا، تو می‌خواهی بازی کنی، آره؟" پاسخ داده و دستمال را کنار می‌زند و می‌گوید "دالی" و سپس می‌خندد و به چشمان کودکش نگاه می‌کند. کودک می‌خندد، دستانش را تکان داده و پاهایش را می‌کوبد. پدر با گرمی می‌گوید"آااا، تو از دالی بازی خوشت می‌یاد، آره؟" کودک صدایی از خود در آورده و شروع به تکان دادن دستمال از روی صورتش می‌کند تا به بازی ادامه دهد.

این مثال نشان می‌دهد که چگونه دلبستگی استقرار یافته و چگونه ادامه می‌یابد. دلبستگی از طریق کنش‌های تبادلی یا متقابل  که نشان می‌دهند که نوزاد به غذا، بازی و آرامش نیاز دارد و والدین پاسخ می‌دهند گسترش می‌یابد. این کنش‌های تبادلی وقتی به خوبی انجام شوند، کیفیت‌های مهمی از رواب دلبستگی را نشان می‌دهند.

تخلیه هیجان‌های تجربه شده

تخلیه هیجان‌های تجربه شده

جالب است بدانید کودکانی که یاد گرفته‌اند رویدادها و اتفاقات را به طور منسجم و با جزئیات شرح دهند، شناخت بهتری نسبت به خودشان، دیگران و محیط اطرافشان دارند. آنها می‌توانند رابطه میان فکر، احساس و رفتار را بهتر درک کنند و در مواقع پرتنش تنظیم هیجانی بهتری را نشان‌ دهند. کودکی که می‌تواند با جزئیات تجربه ترسناک خود را شرح دهد و احساس اش را بیان کند و رفتاری که به سبب این احساس انجام داده‌است را بیان کند، قادر است در موقعیت‌های ترسناک مشابه مدیریت هیجانی بهتری را از خود نشان‌دهد.به طور مثال چنین کودکی تجربه ترسناک خود را این گونه تعریف می‌کند: "مامان اون آقاهه که لباس آبی داشت اومد به من لبخند زد. اون می‌خواست به من شکلات بده. خیلی ترسیدم، من که نمی‌دونم اون کیه!".

اینجاست که باید گفتگویی آرامش‌بخش بین ما و کودکمان درباره تجربه ترسناک کودک شکل بگیرد. به کمک این گفتگو کودک یاد می‌گیرد تا تجربه‌اش را به طور کامل و با ترتیب درست شرح بدهد و به تخلیه هیجان‌هایی که تجربه‌ کرده بپردازد. این گفتگوی منسجم کمک می‌کند تا کودک در تجربه رویداد ترسناک یا دردناک مشابه کمتر آسیب ببیند و با شیوه کارآمدی با آن برخورد کند". 

معرفی کتاب: چگونه رواندرمانگر انتخاب کنیم

معرفی کتاب: چگونه رواندرمانگر انتخاب کنیم

روان‌درمانی هم‌اکنون دیگر خدمتی لوکس نیست، خیلی از ما فضای اتاق درمان را تجربه کرده‌ایم و خیلی دیگر در جستجوی روان‌درمانگری مناسب برای پیمودن این راه هستیم و شاید هم نسبت به شروع این مسیر مردد هستیم. بعضی از تأثیر شگرف آن بر زندگی و رهایی از الگوهای آسیب‌زایشان می‌گویند و روان‌درمانگرشان را فردی حاذق برای پیمودن این مسیر مشترک و گاه پرپیچ و خم می‌دانند. و اما شاید برای برخی این طور نباشد.

نویل سیمینگتن این کتاب را برای مراجعین روان‌درمانی نوشته شده با این حال مطالعه آن حتی برای درمانگران نیز مفید است. کتاب توضیحاتی در رابطه با روان‌درمانی اعم از هدف و شیوه کار آن بیان می‌کند و در ادامه به خصوصیات یک درمان و یک روان‌درمانگر خوب نیز اشاره می‌کند.

مترجم در بخش یادداشت اشاره می‌کند: "به نظر من مخاطب کتاب حاضر هم رواندرمانگرانند و هم مراجعان آنها و چه بسا بیشتر گروه دوم. این کتاب که به قلم نویل سیمینگتُن، روانکاو برجسته انگلیسی ساکن استرالیا نوشته شده، حاوی نکاتی عمیق و دقیق درباره چیستی و چگونگی رواندرمانی است که با نهایت استادی و به زبانی ساده و همه فهم نوشته و با مثالهایی شیوا همراه شده است.  به تجربه می‌دانم که فرایند رواندرمانی، فرایندی بی‌نهایت پیچیده است و هربار و با هر مراجع، رنگ و بویی ویژه پیدا می‌کند و سفری نو آغاز می‌شود که در عین شباهت، تمایزهای جدی و اجتناب‌ناپذیر خود را دارد و می‌بایست ویژگیهای منحصر به فرد مراجع و درمانگر را درنظر  داشته باشد و از این‌رو، به گمانم نمی‌توان نسخه‌ای حاضر و آماده برایش تجویز کرد. با این‌حال می‌دانم که رواندرمانی معیارهایی حداقلی دارد که این فرایند پیچیده را از نمونه‌های مجعول آن متمایز می‌کند".

منابع حمایت از والدین

منابع حمایت از والدین

والد بودن دشوار است.

بیشترمان نیاز داریم گهگاهی برای حمایت شدن یا گرفتن اطلاعات به کسی مراجعه کنیم.

نیاز داریم بهتر بفهمیم که اوضاع با کودکمان چطور پیش می رود. نکته کلیدی این است:

هرچه منابع حمایت از والدین و مراقبین بیشتر باشد، اوضاع برای کودک بهتر خواهد بود.

"جان بالبی"

فرا رسیدن سن مدرسه

فرا رسیدن سن مدرسه

فرا رسیدن سن مدرسه و آغاز سال تحصیلی، آغازگر بسیاری از استرس‌ها و نگرانی‌های والدین و خود کودکان است. یکی از دغدغه‌های ذهنی همیشگی والدین پاسخ به این پرسش است که چگونه می‌شود از این دوران با آرامش بیشتری عبور کرد؟

واقعیت این است که گرچه راهکار جادویی‌ای برای گذشتن از این مرحله وجود ندارد، اما با انجام کارهایی که در ادامه به آن ها میپردازیم می‌توان این دوران را با آرامش بیشتری سپری کرد.

یکی از مسایل بسیار مهم در دوران مدرسه به خصوص دوران ابتدایی این است که  والدین حتما باید برنامه‌ریزی منظم و مدونی برای خود و کودکشان داشته باشند. مانند اینکه ساعات انجام تکالیف، بازی کردن و غذا خورن مشخص و معینی داشته باشند. این‌کار به آن‌ها کمک می‌کند که چشم‌انداز دقیق‌تری از اهداف روزانه خود داشنه باشند.

نکته مهم بعدی درگیر کردن کودک در فعالیت‌های درسی با استفاده از اتفاقات روزمره و محیط‌هایی است که برای او هیجان‌انگیز هستند. به طور مثال آموزش خواندن به کودکان با استفاده از وسایلی که در طول روز با آن‌ها در ارتباطند و یا رفتن به محیط‌هایی مثل کتابخانه که وسایل آموزشی متنوع دارند. فراهم کردن مکانی راحت و جذاب برای مطالعه و انجام تکالیف، از دیگر نکات مهم است.

 صحبت کردن درباره اتفاقات روزمره و  فعالیت‌هایی که کودکان در مدرسه انجام داده‌اند اهمیت بالایی دارد. اینکه هر روز به کودک خود این فرصت را بدهیم که تجربیات و هیجانات خود را در مورد مدرسه و اتفاقات آن با ما در میان بگذارد به او این اجازه را می‌دهد که با کلامی کردن اتفاقات، روایت منسجمی از آن‌ها داشته باشد. به طور مثال اگر حادثه‌ای ناخوشایند برای او در مدرسه اتفاق بیفتد، میتوان با ترغیب او به بازگو کردن و صحبت کردن درباره آن مسئله، از میزان اهمیت و نامطلوب بودن این اتفاق کاست.

 

 

نگارنده متن: خانم پارسیلا رسولی

6 نشانه‌ از اضطراب که هشدار می‌دهد نیاز به کمک دارید

6 نشانه‌ از اضطراب که هشدار می‌دهد نیاز به کمک دارید

 

مانند همه هیجانات، اضطراب هم طبیعی است و همه ما آن را به طور معمول تجربه می‌کنیم. با این حال، اضطراب در شکل ناسالم آن می‌توان به شکل مشکلی ناتوان‌کننده دربیاید و کارکرد ما را در زندگی مختل کند. به ویژه زمانی که این اضطراب دیگر متناسب با موقعیت نیست. اگر در هنگام مصاحبه شغلی، یک آزمون تحصیلی و موقعیت‌هایی شبیه به این مضطرب می‌شوید این اضطراب غیرطبیعی نیست با این حال اگر احساس می‌کنید نشانه‌های اضطراب بی‌هیچ دلیل مشخصی به سراغتان می‌آیند و یا انجام کارهای روزانه شما را مضطرب می‌کند ، شاید وقتش رسیده که با یک متخصص سلامت روان در این باره مشورت کنید. برای اینکه بدانید آیا نشانه‌های اضطراب شما غیرقابل کنترل است ابتدا باید نشانه‌های آن را بشناسید.

 

1.نشانه‌های جسمانی

علائم بدنی اضطراب شامل ناراحتی معده، تعریق زیاد، سردرد، تپش قلب و مشکل در تنفس و غیره است. اگر هربار که به مهمانی می‌روید دل‌درد می‌گیرید، اگر هر زمانی که خانه را ترک می‌کنید حتی اگر زمستان هم باشد باز هم تعریق زیاد می‌کنید، اگر هر زمانی که با یک غریبه با تلفن صحبت می‌کنید تپش قلب می‌گیرید ممکن است اضطراب را به شکل ناسالم آن تجربه می‌کنید.

  1. نشانه‌های شناختی

مشکلات حافظه، تمرکز و بی‌خوابی از علائم اضطراب هستند. اگر نمی‌توانید به دلیل اینکه ذهنتان درگیر افکار زیادی است به راحتی به خواب بروید و یا در طول خواب چندین بار بیدار می‌شوید، می‌تواند نشانه‌ای از اضطراب فراتر از تحمل باشد. همچنین اگر نمی‌توانید روی فیلم، کتاب و یا کارتان تمرکز کنید این نیز می‌تواند به خاطر مشکل مشابهی باشد. اگر اضطراب زیادی در مورد مسأله‌ای داشته باشید حتی اگر آن مسأله پیش‌پا‌افتاده و یا غیرمنطقی باشد، کارکرد طبیعی شما دچار اختلال می‌شود.

  1. اهمال‌کاری و اجتناب

به تعویق‌انداختن کاری که اضطراب زیادی را در شما بر می‌انگیزد، مثل تعلل در پاسخ دادن به یک ایمیل مهم تا زمانی که کاملاً آماده آن نباشید و یا اجتناب از انجام آن کارها، می‌تواند نشانه‌ای از اضطراب زیاد باشد. همه ما گاهی اوقات انجام کارهای ناخوشایند را به تعویق می‌اندازیم اما زمانی که می‌بینید زمان بیشتری را صرف اجتناب از کارها و نه انجام آن‌ها می‌کنید شاید وقت آن رسیده که به دنبال کمک باشید.

4.نشخوار فکری و نگرانی مداوم

اگر نگرانی‌تان کارکرد روزمره شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و یا به اندازه‌ای زیاد فکر می‌کنید که نمی‌توانید روی کارهای مهم و تمرکز کرده و یا شب‌ها بخوابید، شاید دچار مشکل اضطراب باشید. ذهن شما سرعت می‌گیرد و به قدری در افکار استرس‌زا غرق می‌شوید که راه خروج از آن را گم می‌کنید. اگر یک تشخیص پزشکی در مورد سلامتی‌تان شما را نگران کرده این کاملاً طبیعی است با این حال اگر هربار که عطسه می‌کنید نگران مشکلی جدی می‌شوید به نظر می‌رسد اضطراب در حالت غیرطبیعی آن قرار دارد.

  1. احساس خشم، آشفتگی و بی‌قراری

اگر به تازگی عصبی شده‌اید، زود دلخور می‌شوید و به سادگی عصبانی می‌شوید ممکن است مضطرب باشید. اضطراب می‌تواند خود را در لباس خشم پنهان کند. خشم می‌تواند راهی باشد که خود را از افکار استرس‌زا محافظت کنید. با کینه و عصبانیت نسبت به فردی دیگر، شما اضطراب خود را به گردن موضوعات خارج از درونتان می‌اندازید. اگر احساس می‌کنید که عصبی شده‌اید، و احساس آشفتگی می‌کنید، به راحتی عصبانی می‌شوید و با دیگران به سادگی درگیر می‌شوید ممکن است اضطراب را در شکل ناسالم آن تجربه می‌کنید.

6.حملات وحشت (panic attack)

وحشت‌زدگی یا حملات وحشت اغلب با حمله قلبی اشتباه گرفته می‌شود. انقباض در قفسه سینه، تعریق و لرزش، تنگی نفس و ناراحتی معده می‌تواند به راحتی با حمله قلبی اشتباه گرفته شود. مهم است که نشانه‌های حمله قلبی را کاملا بدانید تا آن را با حمله وحشت اشتباه نگیرید و یا برعکس. حملات پنیک مکرر را می‌توان نشانه‌ای از اختلال وحشت‌زدگی در نظر گرفت و باید به متخصص سلامت روان مراجعه کرد.

برای تمایز بین اضطراب سالم و ناسالم، از خود بپرسید: آیا این حالت قابل کنترل است؟

اگر این اضطراب شما را از خوابیدن، کار کردن، تعاملات اجتماعی یا کارهای دیگر باز می‌دارد و برای مدت شش ماه یا بیشتر نیمی از طول هفته را درگیر اضطراب هستید، شاید وقت آن رسیده که به یک روان‌درمانگر مراجعه کنید

 

 

Image

ساعات کاری

شنبه تا پنج شنبه از ساعت ۹ الی ۲۱

با ما تماس بگیرید

اینماد