"آیا رابطه میتواند به شناخت خود واقعی ما کمک کند؟"
یکی از دلایل ارزشمندی رابطه این است که به ما کمک میکند خود را بهتر بشناسیم و بهتر بفهمیم چه کسی هستیم.
شریک عاطفی ما ممکن است چیزی را در ما ببیند که خودمان قادر به دیدنش نیستیم؛ چه قابلستایش باشد و چه ناخوشایند. ممکن است به ما یادآوری کنند که به مسألهای در سرکار بیش از حد واکنش نشان میدهیم و یا به دوستی بیش از حد اعتماد کردیم.
اما علیرغم اینکه عشق میتواند مسیری به خودشناسی ما داشته باشد، ترجیح میدهیم از رابطه کنار رویم تا توهماتمان در مورد خود دست نخورده باقی بماند.
گاهی نمیتوانیم شریک عاطفیمان را به خاطر دیدن بخشی از ما که با خود ایدهآلمان تطابق ندارد ببخشیم.
ما عاشق میشویم که مورد تحسین قرار بگیریم اما پارتنر ما به ما یادآوری میکند که تکههای دوستنداشتنی هم داریم. گاهی به جای دیدن چیزی درونمان ترجیح میدهیم بگوییم شریک زندگیمان بیملاحظه است و گوشهایمان را بگیریم. ترجیح میدهیم بگوییم در یک رابطه هیچکس نباید سعی کند دیگری را تغییر دهد.
برای استفاده از نیروی بالقوه رابطه باید چند نکته را به خاطر داشته باشیم:
عشق واقعی با صحبت با شریک عاطفیمان در مورد اینکه چگونه هستیم و هستند سازگار است. افرادی که نمیخواهیم تغییر کنند کسانی هستند که برایمان اهمیت ندارند.
در عین حال، باید توجه زیادی به نحوه به اشتراک گذاشتن بینشمان کنیم. باید به مشتاقترین دانشآموز و مهربانترین معلم رابطه بدل شویم. یافتن موقعیت و لحن مناسب برای در میان گذاشتن این بینش کاری هوشمندانه است.
باید به خاطر داشته باشیم که حقایق احساسی را میتوان فقط در یک فضای امن صمیمانه شنید.
روابط زمانی از هم میپاشند که هر دو نفر نخواستند چیز بیشتری از خود بدانند، زیرا این بینش سخت و سنگین بود و یا شیوه انتقال آن نامهربانانه بود.