مقالات عمومی

مرکز روانشناسی هیلان

آیا در یک رابطه سالم هستم؟

آیا در یک رابطه سالم هستم؟

آیا در یک رابطه سالم هستم؟

با شفافیت ارتباط برقرار می‌کنید

آیا می‌توانید هرچیزی را با پارتنر خود در میان بگذارید، از نیازهای فردی خود گرفته تا موضوعاتی که صحبت راجع به آن‌ها دشوار است؟

یک ارتباط خوب شامل گوش دادن فعالانه، اشتیاق و احترام است.

بحث می‌کنید

ممکن است عجیب به نظر برسد اما بحث کردن گاهی در رابطه سالم ضروری است، در غیر این صورت احساسات سرکوب شده و تبدیل به دلخوری و رنجش می‌شوند.

البته بحث نباید با دعوای تخریبگری که در آن زوجین با رفتار و زبان پرخاشگرایانه استفاده می‌کنند اشتباه گرفته شود.

 جزئیات رابطه را خصوصی نگه می‌دارید

گاهی اوقات طبیعی است که وقتی با شریک زندگی خود درگیر می‌شوید با دوستان نزدیک و خانواده صحبت کنید، اما علنی کردن مشکلات پرخاشگری منفعلانه است و می تواند به اعتمادی بین شما آسیب برساند.

کینه نمی‌ورزید

بعد از مدتی که شناخت پارتنرتان می‌گذرد احتمال دارد که یکدیگر را ناراحت کنید، همه ما گاهی کمی آشفته می‌شویم و چیزهای ناخوشایندی را به هم می‌گوییم و قصد آن را نداریم که ناراحتش کنیم. اما کینه‌ورزی بعد از عذرخواهی می‌تواند به رابطه شما آسیب برساند.

انتظارات واقع‌بینانه‌ای دارید

یک پارتنر ایده‌آل وجود ندارد و حفظ یک رابطه زمان و انرژی می‌طلبد. کلید حفظ یک رابطه بلندمدت سالم تعهد، ارتباط صادقانه و مصالحه و سازش است.

برای خود فضا و زمان در نظر می‌گیرید

بودن در یک رابطه رابطه به معنای چسبیدن به یکدیگر نیست، شما می‌توانید علایق و دوستان متفاوتی داشته باشید و بتوانید احساس فردیت خود را حفظ کنید.

به هم اعتماد دارید

زوج‌های سالم می‌توانند زمانی دور از هم باشند بدون نگرانی از اینکه پارتنرشان با چه کسی وقت می‌گذراند یا اینکه بخواهند آنها را در شبکه‌های اجتماعی تعقیب کنند

از گذراندن وقت با همدیگر لذت می‌برید 

چه صرف شام با همدیگر باشد یا بازی با حیوان خانگی‌تان یا دیدن برنامه تلویزیونی مورد علاقه‌تان. شما علاقمندید زمانی از برنامه شلوغ کاریتان را به او اختصاص دهید و از این کار خوشحال باشید.

 

اختلالات روانی در دی‌اس‌ام

اختلالات روانی در دی‌اس‌ام

اختلالات روانی در دی‌اس‌ام سازه‌های نظری هستند و نه بیماری.

توصیفی هستند اما تبیین‌کننده نیستند.

به منظور انتقال مفاهیم و در طرح درمان مفید است  اما هیچ‌ ادعایی برای بیان علیت، همگن بودن و تعیین مرزهای روشن ندارد.

از نظر بالینی زمانی مفید است که با احتیاط و تردید استفاده شود.

ما همه این‌ها را در مقدمه دی‌اس‌ام چهارم نوشتیم اما کسی آن را نخواند!

 

 APA دکتر آلن فرانسیس – از اعضای انجمن روانپزشکی آمریکا

 

آیا نوزاد فقط به مادرش نیاز دارد؟

آیا نوزاد فقط به مادرش نیاز دارد؟

هر تازه‌مادری بعد از تولد فرزندش به زمان نیاز دارد تا در نقش تازه خود جابیافتد و با کودکش پیوند برقرار کند، اما این تفکر که در دوران نوزادی فقط تعامل و رابطه مادر با کودک برای رشد اهمیت دارد، کاملاً اشتباه است.

 

در گذشته تصور می‌شد چون بیشتر نیازهای نوزاد را مادر برآورده می‌کند، نیازی به حضور و درگیری پدر نیست. اما با تغییرات امروزی خانواده‌ها و فعال‌تر شدن نقش پدران، همه اعضای خانواده می‌توانند از این موضوع سود ببرند. چرا که برای رشد سالم رابطه نوزاد با پدر هم به اندازه رابطه او با مادر، ضروری‌ست.

 

هرچند در ماه‌های اولیه مراقب اصلی عموماً مادر است، اما به این معنا نیست که نیازی به مشارکت پدر نیست.

حتی می‌توان گفت ورود پدر به امور فرزندپروری به ساخت رابطه سالم بین مادر و نوزاد هم کمک می‌کند. به این علت که فرصتی ایجاد شود که علاوه بر نوزاد، به نیازها و هیجانات مادر تازه فارغ شده نیز توجه شود.

 

پدران هم مانند مادران می‌توانند در تربیت و مراقبت از نوزادانشان سهیم باشند و تکالیف مهمی را برعهده بگیرند. هرچه این مشارکت از سالهای اول بیشتر باشد، تاثیر عمیق‌تری درامنیت دلبستگی، رشد شناختی و هیجانی، و تاب‌آوری کودک برای سالهای بعدی دارد.

کی والده، کی فرزند؟

کی والده، کی فرزند؟

شاید به نظر برسد کودکی که بزرگتر از سنش می‌فهمد و حواسش به والدینش و نیازهای آنهاست، کودک دانایی‌ست. والدین هم ممکن است از توجه فرزند به خودشان، لذت ببرند.

اما اگر فرزند شما دائماً نقش مراقبت‌کننده را برعهده می‌گیرد، پس جای والد و فرزند با هم جابجا شده است.

در یک رابطه سالم، والد برای فرزند، مراقبت جسمانی و عاطفی فراهم می‌کند تا او در فضای امنی، رشد کند و شکوفا شود.

زمانی‌که والدی، مشکلات و نیازهای پاسخ‌داده نشده‌ای دارد، فرزندش ناخواسته، مسئولیت‌هایی را برعهده می‌گیرد که مناسب سنش نیست. مثلاً: رسیدگی به کارهای منزل، مراقبت از بچه‌های دیگر و سنگ صبور والدین بودن.

چنین کودکی خیلی زود می‌فهمد نیازها و هیجانات خودش نه تنها اولویت ندارند، بلکه می‌توانند والد را عصبانی و ناراحت کنند. این کودکان یاد می‌گیرند در اغلب موقعیت‌ها، نیازها و هیجانات خودشان را نادیده بگیرند.

کودکی که بدون هیچ آمادگی و مهارتی وظایف بزرگترها را برعهده می‌گیرد، نسبت به توانایی والدین در مورد مراقبت از خودش، تردید پیدا می‌کند. پس او یا باید تنهایی از پس آنها بربیاید یا آنها را سرکوب کند.

افسردگی یک نشانه است ، نه یک بیماری!

افسردگی یک نشانه است ، نه یک بیماری!

افسردگی معادل روانی «تب» است. تب پاسخی نامشخص به طیف وسیعی از بیماری‌های جسمانی از سرماخوردگی تا ویروس ابولا است، افسردگی هم یک واکنش «نامشخص» به بازه وسیعی از بیماری‌های روانی زمینه‌ای است.

بنابراین صحبت به شکل کلی در مورد درمان «افسردگی» بی‌فایده است؛ چون افسردگی مانند تب یک نشانه است و نه یک اختلال و بیماری.

افسردگی خود یک معلول است و نه علت و در نتیجه درمان مؤثر افسردگی به معنای درک و پرداختن به علت‌هاست نه درمان نشانه‌ها.  این علت‌ها اغلب در تار و پود زندگی یک فرد تنیده شده است. بنابراین راه‌حل بلند مدت آن مستلزم این است که با کمک یک فرد دیگر خودمان را بررسی کنیم، چگونه زندگی می‌کنیم، کارکردمان چگونه است، چطور با دیگران ارتباط داریم و چطور در ارتباط با دیگران شکست می‌خوریم ؛ و این کار دشواری است.

و این همان کار روان‌درمانی است. بدون آن، آسیب‌پذیری در مورد افسردگی باقی خواهد ماند.

البته برای هر قاعده‌ای استثنا هم وجود دارد اما برای بیشتر افراد هیچ راه‌حل سریع و جادویی برای درمان آن وجود ندارد.

افسردگی پیامی همراه خود دارد. پیام آن این است:

باید چیزی را در مورد خود تغییر دهیم

سه سال اول زندگی، زمان تربیت کودک نیست؟

سه سال اول زندگی، زمان تربیت کودک نیست؟

قبل از هرچیز شاید باید مفهوم «تربیت» را روشن‌تر بیان کنیم. آیا تربیت به معنای وضع قوانینی است که اگر فرزندمان به آنها عمل نکرد، با عواقبی مثل محرومیت یا جریمه روبرو می‌شود؟

یا تربیت می‌تواند معنای گسترده‌تری هم داشته باشد و تمام روابط و رفتارهای والدین با کودک را شامل شود؟

 

درست است که شیوه‌های تربیتی و ارتباط با کودک در سنین پایین متفاوتند، اما کودکان زیر سه‌سال هم مانند هر سن دیگری توانایی این را دارند که در مورد قوانین،حد و مرزها و محدودیت‌های دنیای پیرامون بیاموزند و آنها را برای تنظیم رفتار خود و تعامل با دنیای اطراف، درونی سازی کرده و بکار بگیرند.

 

تربیت یعنی آموزش و پروراندن ظرفیت ها و مهارتهای جدید

هدف از تربیت صرفا آموزش انجام کارهای درست و یا منع از کارهای نادرست نیست بلکه ایجاد مهارتها و انعطاف پذیری در مواجهه با شرایط چالش برانگیز همچون ناکامی، درماندگی، جریحه دار شدن احساسات یا مواجهه با مانع بر سر راه امیال ماست و کودکان از سنین پایین به والدینی توانا، دانا و مهربان برای یادگیری نیاز دارند.

 

معرفی کتاب: چگونه درمانگری شکوفا شویم

معرفی کتاب: چگونه درمانگری شکوفا شویم

چگونه می‌توان در حرفه روان‌درمانی رشد کرد و این کار پیچیده و دشوار را به حرفه‌ای فرحبخش بدل کرد؟ آیا می‌توان از این کار بالقوه دردناک لذت هم برد؟

آیا راهی برای ارتقاء و گسترش مهارت‌ها و ظرفیت‌های حرفه‌ای درمانگران وجود دارد؟

کدام انگیز‌ه‌ها برای ورود به این حرفه، از زمره انگیزه‌های مشکوک یا بعضا مرضی به شمار می‌روند؟

بهترین راه‌های آموزش، پس از اینکه تحصیلات رسمی را به پایان رساندیم کدام‌اند؟

 چگونه می‌توان در حرفه خود به بالندگی و شکوفایی رسید؟

برت کار، نویسنده کتاب، به این پرسش‌ها و بسیاری پرسش‌های دیگر می‌پردازد و می‌کوشد تجربه چهل‌ساله خود از کار تحلیلی را با خوانندگانش در میان بگذارد.

 

قسمتی از کتاب:

هرچند هیچ‌چیز مهم‌تر از زنده ماندن نیست، اما ما روان‌درمانگران نه تنها باید زنده بمانیم بلکه می‌بایست رشد کنیم تا از کارمان، حقیقتا رضایت داشته باشیم. با این کار نه تنها آرامش، رضایتمندی و معنا را به خودمان و خانواده‌هایمان ارزانی داشته‌ایم بلکه بیش از هر چیز، بدل به الگوهایی امیدوارکننده و الهام‌بخش برای بیمارانمان می‌شویم که نوع بودنمان را موشکافانه مورد مداقه و بررسی قرار می‌دهند.

 

نویسنده: برت کار

مترجم: مهیار علینقی

اگر فرزندتان دروغ می‌گوید ...

اگر فرزندتان دروغ می‌گوید ...

بچه‌ها گاهی پنهان کاری می‌کنند و واقعیت‌ها را جور دیگری نشان می‌دهند. این اتفاق حتماً به معنی یک رفتار بد و تربیت نامناسب  نیست و می‌تواند دلایل دیگری هم داشته باشد.

کودکان هرچه بزرگتر می‌شوند، تفاوت بین دیدگاه خود و دیگران را بیشتر می‌فهمند. آنها خود را جای والدین می‌گذارند و تصور می‌کنند که آنها دوست دارند چه‌ بشنوند. از این دید، تحریف واقعیت برای آنها، یک تمرین برای درک دنیای دیگران است‌.

تخیل و داستان‌سرایی در کودکان قوی‌ست و خیال‌پردازی جزء مهمی از دنیای آنهاست. آنها در قالب تخیلات، نیازها و آرزوهایشان را بیان می‌کنند. آرزوهایی مثل اینکه بیشتر با آنها وقت بگذرانید، به آنها افتخار کنید، و آنها را قوی‌تر و شجاعتر ببینید.

گاهی هم دروغ، کمک می‌کند تحمل شما نسبت به رفتار بدشان را امتحان کنند، از تنبیه فرار کنند، زمان بخرند تا راه‌حل بهتری پیدا کنند؛ یا شاید هم از بزرگترها تقلید می‌کنند تا خود را شبیه آنها نشان بدهند.

دانستن این نکات، کمک می‌کند بازخورد مناسب‌تری داشته باشید. سعی کنید از سرزنش و دروغگو خطاب کردن فرزندتان پرهیز کنید و با کمک خودش کشف کنید که دروغگویی برایش چه سودی دارد تا بتوانید به آن نیاز، پاسخ بهتری بدهید.

Image

ساعات کاری

شنبه تا پنج شنبه از ساعت ۹ الی ۲۱

با ما تماس بگیرید

اینماد